هیچ مزه ای نیست
دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۰۱ ق.ظ
آب روان را دراین بطری مجلد به نفت محبوس کرده اند
می نوشم بی آنکه لذت نوشیدنش را برده باشم
دیر گاهی است که هیچ چیز لذیذ نیست
هیچ مزه ای نیست
حتی تکرار مکررات هم نیست
تنها غریزه زنده ماندن است و دیگر هیچ
و چه کلنجاری می زنم تا از گودال گور دور بمانم
حتی به مسافت یک روز
ای مرگ فردا بیا
امروز حوصله هیچ کاری را ندارم
حتی مردن را !!!
مهر99
۹۹/۰۸/۰۵